حدیث کساء و منزلت آن
حدیث کساء چیست؟
کساء در زبان عربی نوعی عبا است که بر دوش اندازند، و گاهی نیز به عنوان زیرانداز و روانداز از آن استفاده میشود. در روایات فراوانی که در کتابهای شیعه و اهل سنت نقل شده وارد است: هنگامی که آیه تطهیر: اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً [1] نازل شد پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را در خانه ام سلمه از همسران شایسته خود که آیه هم در خانه وی نازل گشته بود گرد آورد و کسایی را که از خیبر آورده شده بود بر سر خود و آن چهار تن کشید، آن گاه دست مبارک از کسا بیرون آورد و به سوی آسمان بلند کرد و عرضه داشت:بار پروردگارا، اینان اهل بیت منند، پس هر گونه پلیدی را از آنان دور ساز و آنان را پاک و پاکیزه گردان. آن گاه جبرئیل علیه السلام نازل شد و این آیه را به عنوان تایید خواند.
یا آنکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم احساس نزول رحمت الهی کرد، آن گاه آنان را در زیر عبا گرد آورد، و پس از دعای حضرتش آیه نازل شد.
ام سلمه گفت: یا رسول الله، آیا من هم داخل شوم؟ فرمود: تو بر سر جای خود باش (یا تو جایگاه خاص خود را دارا هستی) تو عاقبت به خیر و از همسران شایسته پیامبری (اما از اهلبیت نیستی). [2] .
ملاحظه میشود از آن رو که در این حدیث لفظ کساء و داستان کساء بر سر کشیدن آمده، آن را حدیث کساء نامیدهاند، چنانکه سورهی نحل را از آن جهت که زنبور عسل در آن ذکر شده سورهی نحل، و سورهی مائده را از آن جهت که لفظ مائده در آن آمده بدین نام خواندهاند. و نیز این پنج شخصیت نورانی پاک را خمسهی طیبه یا پنج تن آل عبا، و حضرت حسین علیهالسلام را خامس آل عبا لقب دادهاند. این لقب در نزد مسلمانان صدر اسلام و اصحاب رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله و سلم شهرت داشته چنانکه جابربن عبداللَّه انصاری رحمه اللَّه در هنگام زیارت امام حسین علیهالسلام در روز اربعین آن حضرت را به خامس اصحاب السکاء خطاب مینماید؛ [3] روحی و ارواح العالمین لهم الفداء.
نگاهی به آیهی تطهیر
در سورهی مبارکهی احزاب (سورهی 33) از آیهی 28 تا 34 مسائلی در مورد همسران رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم مطرح گشته و سفارشات خاصی به آنان داده شده است.
در روایات آمده: سبب نزول این آیات آن بود که چون رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم از جنگ خیبر بازگشت و غنائم فراوانی به دست آورد برخی از همسران او خواستند که قسمتی از غنیمتها را به آنان بدهد. پیامبر فرمود: آنها را به فرمان خدا در میان مسلمانان تقسیم کردم. آن همسران ناراحت شدند و گفتند: شاید چنین میپنداری که اگر ما را طلاق دهی دیگر برای ما شوهر لایقی یافت نمیشود (که چنین بر ما سخت میگیری)؟!
خداوند متعال از این سخنان بر پیامبر خویش غیرت ورزید و او را فرمان داد که از همسران خود کناره گیرد. پیامبر از آنان کناره گرفت و مدت بیست و نه روز در مشربه امابراهیم [7] به سر برد.
پس از آن خبری شایع گشت که رسول خدا زنان خود را طلاق داده است.
آن گاه طی جریاناتی عمر خود را به آن حضرت رسانید و مطلع شد که آن حضرت زنان خود را طلاق نگفته است و این خبر را به زنان رسانید. در این حال این آیات نازل شد و رسول خدا به نزد همسران بازگشت و آیات را بر آنان خواند و آنان نیز عذرخواهی نمودند. [5] .
این آیات با لحن تندی به برخی از همسران پیامبر صلی اللَّه علیه و اله و سلم هشدار میدهد که باید دست از تجملپرستی بردارند و چشم به سوی غنیمتهایی که به سرزمینهای اسلامی سرازیر میشود ندوزند، که در غیر این صورت شایستگی همسری با آن حضرت را از دست داده و باید آمادگی جدایی از او را داشته باشند
اما در میان این آیات که همه مربوط به همسران پیامبر صلی اللَّه علیه و اله و سلم است و در آنها ضمیر مؤنث به کار رفته است، آیه تطهیر قرار گرفته که سیاق و لحن آن با آیات دیگر فرق دارد، زیرا اولا سیاق آیات قبل و بعد سیاق تهدید است و سیاق آیهی تطهیر سیاق آیات قبل و بعد سیاق تهدید است و سیاق آیهی تطهیر سیاق ملاطفت و مهربانی.
ثانیا در این آیه ضمیر جمع مذکر به کار رفته که وجود مردان یا جمع زنان و مردان را که مردان آن بیشترند میرساند.
از آن رو که این آیه در میان آیات مربوط به همسران رسول خدا قرار گرفته میان مفسران شیعه و اهل سنت اختلاف شده است. مفسران اهل سنت معتقدند که این آیه نیز مربوط به همسران پیامبر است، زیرا در میان همان آیات واقع است.
اما مفسران شیعه معتقدند که این آیه مربوط به همسران آن حضرت نیست، بلکه دربارهی خمسهی طیبه علیهمالسلام است، زیرا:
1- چنانکه گفتیم سیاق این آیه ملاطفت است و سیاق آیات قبل و بعد آن تهدید.
2- این آیه با تاکید و نیز حصری که در آن به کار رفته پاکی مطلق و عصمت اهل بیت را میرساند، در حالی که هیچ کس مدعی عصمت همسران پیامبر نیست.
3- از همه مهمتر آنکه در آیه ضمیر مذکر به کار رفته که نشان میدهد مخاطب آن مردانند یا زنان و مردانی که تعداد مردان بیشتر است، و آنان پیامبر، علی، و حسن و حسین (از مردان) و فاطمهی علیهمالسلام (از زنان) هستند.
4- گرچه واژهی اهلبیت از نظر لغوی همسران را نیز شامل میشود، ولی عمل پیامبر صلی اللَّه و علیه و آله و سلم در حدیث کساء که بیشتر روایات آن را اهل سنت نقل کردهاند نشان میدهد که همسران از این دایره خارجند، چنانکه ام سلمه را نیز که آیه در خانهاش نازل شده در زیر عبا راه نداد.
برخی از مفسران متعقدند که این آیه مستقل نازل شده و بعدا به دستور رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم و به گفتهی برخی دیگر در هنگام جمعآوری قرآن کریم، در اینجا جای داده شده است.
اشکالی که در اینجا به نظر میرسد آن است که چرا این آیه در میان آیات مربوط به همسران رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم قرار گرفته و این شبهه را ایجاد نموده است؟
پاسخ آن است که: چون خانههای همسران رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم همه در کنار هم و در اطراف مسجد النبی قرار داشت و خانهی حضرت زهرا علیهماالسلام نیز در آنجا بود و حتی دری از آن به مسجد باز میشد، هنگامی که این آیات بر همسران پیامبر خوانده میشد و همه بیانگر تهدید و نکوهش بود، برای آنکه مبادا تصور شود که افراد این خانه هم مشمول این خطابهای عتابآمیز هستند، به عنوان جملهی معترضه ساحت مقدس آنان را از این نکوهشها پاک داشت و اعلام نمود که شما خاندان از این امور منزهید و گرد هیچ گونه آلودگی و پلیدی بر دامن شما نخواهد نشست.
ضمیر را هم مذکر آورد تا تصور مذکور را به کلی باطل سازد.
و نیز برای آنکه آن تهدیدها را تحکیم ببخشد، در میان خطاب به زنان پیامبر صلی اللَّه علیه و اله و سلم خبر از عصمت و پاکی خاندان آن حضرت میدهد تا به آنان هشدار دهد که شما در میان خانوادهای قرار دارید که گروهی از آنان معصومند و کسی که در زیر سایهی درخت عصمت و در کانون معصومان قرار گرفته سزاوار است که بیش از دیگران مقراب خود باشد و نباید فراموش کند که انتساب به چنین خانوادهای مسئولیتهای سنگینی برای او ایجاد مینماید و خدا و خلق از او انتظارات فراوانی دارند. [6] [7] .
ابتکار پیامبر در معرفی اهل بیت
فراوان دیده میشود که در طول تاریخ مطالب حقی دستخوش تحریف و دستمایهی افرادی باطل و سودجو قرار گرفته و از حقیقت معنای خود انحراف یافته است.
واژه مقدس «رب پروردگار» دستاویز مستکبرانی قرار گرفته که فرعون وار کوس اَنَا رَبُّکُمُ الْاَعْلی [8] زدند؛ واژهی «نبی پیامبر» دستمایهی پیامبرانی دروغین و مدعیانی ناحق شد؛ واژهی «خلیفه» و «رهبر» نیز در تاریخ اسلام از این سوء استفاده مستثنی نبود و به نام خلافت پیامبر و رهبری امت اسلام چه بلاها که دامان امت اسلامی را نگرفت و چه ضربههای جانکاه بر پیکر اسلام و مسلمانان وارد نیامده و آنان را تا ظهور دولت حق دچار پراکندگی و اختلافات درونی و برادرکشی و هزاران مشکل دیگر نکرد!
از جمله آنکه حدیث شریف اَلْخُلَفاءُ بَعْدی اِثْناعَشَرَ که به حق جز بر امامان دوازدهگانهی شیعه منطبق نیست بر خلیفگانی منطبق گشت که از اسلام جز نامی نداشتند... [9] .
البته در هر زمانی برای پیشگیری از این نوع تحریفات و انحرافات، اقداماتی از سوی صاحبان اصلی دین به عمل آمده است که کار تحریف را دشوار نموده و راه را بر تحریفگران مسدود کرده است جز آنکه بر اساس قانون کلی
متاع کفر و دین بیمشتری نیست
گروهی این، گروهی آن پسندند
بالاخره جاهلان و بیخبرانی نه چندان اندک فریبخورده و تحت تاثیر قرار گرفتهاند.
پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و اله و سلم از نخستین روزی که دعوت خود را در میان خویشان نزدیک خود آشکار نمود تا واپسین روز عمر شریف خویش به هر مناسبتی و در هر مجلس و انجمنی با تصریح و کنایه و به هر طریق ممکن دیگر جانشینان خود را به مسلمانان معرفی مینمود. نصوصی که از پیامبر گرامی اسلام صلی اللَّه علیه و اله و سلم دربارهی فضائل و اشاره به خلافت اهلبیت علیهمالسلام در کتابهای شیعه و اهلسنت وجود دارد در مجموع بیش از سایر احادیثی است که دربارهی تک تک موضوعات و دیگر مسائل اسلامی به جای مانده است. حدیث وصایت، حدیث اخوت، حدیث ولایت، حدیث طیر، حدیث رایت، حدیث منزلت، حدیث سفینه، حدیث ثقلین و دهها و صدها نص و تصریح کنایه از آن بزرگوار در تعیین اوصیا و جانشینان حضرتش در اختیار مسلمانان قرار دارد.
همهی این احادیث که کتب مخالفان سرشار از آنهاست حجت قطعی بر حقایت امامان شیعه است، صرف نظر دلایل عقلی و نقلی فراوان که بر تایید این مطلب میافزاید.
از جملهی این نصوص، احادیثی است که پیامبر گرامی صلی اللَّه علیه و اله و سلم «اهلبیت» خویش را به عنوان جانشینان خود و رهبران امت اسلامی معرفی نموده است. اما از آنجا که امکان داشت واژه «اهلبیت» خویش را به عنوان جانشینان خود و رهبران امت اسلامی معرفی نموده است.
اما از آنجا که امکان داشت واژه «اهلبیت» دستخوش تحریف قرار گیرد و امت اسلام در تعیین مصداق آنها دچار اختلاف گردند، حتی همسر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم خود را مصداق «اهلبیت» بدانند، آن حضرت دست به دو ابتکار شگفت زد:
نخست آنکه در بسیاری از بیانات خود نامهای آنان را یکایکا برد و آنان را به نام و نشان معرفی فرمود، حتی بامدادان به وقت نماز صبح به در خانهی علی و زهرا علیهماالسلام میرفت و آن خانواده را خطاب به «اهلبیت» نموده و به نماز دعوت میکرد.
ابتکار دیگر همین کار بدیعی است که در طی حدیث کساء به آن اشاره شده و جای هیچ شبههای باقی نگذارده و برای همیشه خط بطلان بر روی توجیهات کسانی کشیده که خواستند خود یا دیگران را از اهلبیت و در نتیجه زمامداران امت قلمداد کنند.
البته باید دانست که مصداق اولیهی اهلبیت همان پنج تن آل عبا هستند، ولی نه امام معصوم دیگر از اولاد امام حسین علیهالسلام بنابر وحدت ملاک، یعنی عصمت و طهارت، و نیز بر اساس معرفی رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله و سلم و معرفی همین افراد اهلبیت، جزء اهلبیت محسوبند و جانشینان حقیقی رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله و سلم میباشند.
فلسفهی خواندن حدیث کساء
با توجه به متن حدیث کساء ، علی علیهالسلام از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم میپرسد که نزد خداوند چه فضیلتی برای جمع شدن ما در زیر این عبا هست؟ حضرت میفرماید: «سوگند به خدایی که مرا حقا به پیامبری برانگیخته و به رسالت همراز خود ساخته است، خبر این داستان ما در محفلی از محافل اهل زمین که جمعی از شیعیان و دوستان ما در آن شرکت دارند یاد نمیشود جز آنکه رحمت الهی بر آنان فرود میآید و فرشتگان آنان را در میان میگیرند و تا هنگام پراکنده شدن برای آنان آمرزش میطلبند.» و علی علیهالسلام میگوید: در این صورت به خداوند، پروردگار کعبه سوگند که ما و شیعیانمان رستگار شدیم. رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم با ذکر سوگند سابق ادامه میدهند که: «در هر محفلی از محافل شیعیان ما این حدیث خوانده شود غمها و اندوههای آنان زدوده میشود و خداوند حاجت آنان را برمیآورد...»
بر اساس آثار فوق است که شیعیان به رسم دیرینه مجلسی تشکیل میدهند و در جمع مومنان این حدیث را میخوانند و بدین وسیله به خدای متعال تقرب جسته و حوایج خود را میطلبند. ولی باید دانست که فایدهی خواندن این حدیث در جمع صاحبدلان تنها رسیدن به ثواب و برآورده شدن حاجات نیست، بلکه این حدیث پیامی دارد که باید متذکر آن گردند:
این حدیث چنانکه گفتیم یکی از بزرگترین دلایل بر عصمت و پاکی خاندان نبوت و از آشکارترین براهین بر اثبات امامت آنهاست، و این پیامی سیاسی برای امت اسلامی است و حجتی قاطع برای کسانی است که در خط اهلبیت علیهمالسلام حرکت میکنند.
و نیز طنین انداز پیامی اخلاقی- اجتماعی در گوش جهانیان است و هشدار به کسانی که شیفتهی زندگانی پرزرق و برق و بیمحتوای دنیا هستند، که ببینند خاندانی که در همهی زمین و آسمان نظیری برای آنان یافت نمیشود بلکه آسمانها و زمین و همهی آفریدگان به طفیل وجود آنان به وجود آمدهاند چگونه همگی در زیر یک عبا جای میگیرند و همه در گلیمی میخبسند در حالی که دو پادشاه در اقلیمی نمیگنجند، و به وضوح اعلام میدارد که سعادت بشر در چیزی است نه آنچه اهل دنیا میجویند.
خاندانی که متشکل از پیامبری است که همهی کلیدهای بهشت در اختیار او و ملک و ملکوت به فرمان اوست ولی از گرسنگی سنگ بر شکم میبندد و هیچ گاه سه روز متوالی سیر نمیماند، و علی وصی او که میتواند از مغز بهترین گندم و شیرهی عسل مصفی تغذیه کند نان خشک جوین را در کیسهی سر به مهر مینهد تا فرزندانش از سر دلسوزی آن را به روغنی نیالایند و خود با سر زانو آن را شکسته و با آن یا سرکه یا نمک نوش میکند تا اگر در دورترین نقاط مملکت اسلامی تحت فرمان او گرسنهای از گرسنگی رنج میکشد دلخوش باشد که امیر او نیز همسطح او زندگی میکند و با شکم سیر سر بر بالین نمینهد، و فاطمهی او که ملکهی اسلام آن روز تا پایان جهان است به سادهترین زندگی بسنده نموده، با دست خویش آسیا میگرداند و از دسترنج خویش نان تهیه میکند، و حسن او در طول عمر خود چندین بار اموال خود را در راه خدا با مستمندان تقسیم میکند، و حسین او علاوه بر بخششهای فوق العاده، جان در کف مینهد و در راه احیای آیین الهی و نجات ستمدیدگان، خون قلب خویش را نثار میکند و همهی هستی و دارایی خود را یکجا در میان عشق خدا میبازد.
آری، شیعیان آگاه و صاحبدل، تنها به خواندن حدیث کساء بسنده نمیکنند و آن را چون ذکر و وردی لقلقهی زبان نمیسازند زیرا این حدیث، دعا نیست که صرفا خوانده شود و احیانا توجهی هم به معنای آن بشود؛ بلکه در متن آن میاندیشند و با زمزمه کردن آن متذکر حقانیت اهلبیت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم در مساله خلافت و امامت میشوند و از فداکاریها، ایثارها کرامتها و سیرهی مرضیهی امامان خود یاد میکنند و چگونه زیستن را میآموزند و در نتیجه مسیری صحیح را برای زندگانی آیندهی خویش ترسیم مینمایند.
بیشک با چنین بهرهوری از حدیث کساء، خود را در معرض نسیم رحمت الهی قرار میدهند و فرشتگان آسمان بر آنان فرود میآیند، به اذن خداوند حوایج آنان را برمیآورند، اندوه آنان را میزدایند، و آنان را با دلی شاد و امیدوار به فضل الهی از آن مجلس روانه میسازند.
متن حدیث کساء
با مطالعهی روایات حدیث کساء ، به دست میآید که این حادثه در خانهی امسلمه همسر گرامی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم رخ داده است، ولی متنی که برای خواندن در مجالس برگزیدهایم گویای آن است که حادثه در خانهی حضرت فاطمهی زهرا علیهماالسلام به وقوع پیوسته است.
در حل این اشکال باید گفت: هیچ دلیلی در دست نیست که آیهی تطهیر یک بار نازل شده است، بلکه میتواند این آیه مانند برخی آیات دیگر قرآن کریم چند بار نازل گشته باشد.
بسیار شده که آیهای نازل گشته، سپس با پدید آمدن مناسبتی، جبرئیل امین علیهالسلام دوباره آیه را فرود آورده و بر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم باز خوانده است یا خود پیامبر صلی اللَّه علیه و اله و سلم به آن استشهاد نموده و به جهت تایید مطلب قرائت فرمودهاند.
سند حدیث کساء
در باب اسناد و روایان حدیث کساء منقول از امسلمه- رضی اللَّه عنها- در ضمن نقل روایات آنها سخن رفته است، اما روایتی که این متن را از حضرت زهرا علیهماالسلام نقل میکند یک روایت بیش نیست و سند آن از مرحوم علامهی متتبع سید هاشم بحرانی رحمه اللَّه متصلا به شیخ کلینی رحمه اللَّه میرسد، بدین شرح:
سید هاشم بحرانی از سید ما جد بحرانی، از حسن بن زینالدین شهید ثانی، از مقدس اردبیلی، از علی بن عبدالعالی کرکی، از علی بن هلال جزایری، از احمد بن فهد حلی، از علی بن خازن حائری، از علی بن محمد مکی شهید اول، از پدرش شهید اول، از فخر المحققین فرزند علامهی حلی، از پدرش علامهی حلی، از محقق حلّی، از ابننما حلّی، از ابنادریس حلّی، از ابنحمزهی طوسی صاحب کتاب ثاقب المناقب، از ابن شهرآشوب، از طبرسی صاحب کتاب احتجاج، از حسن بن محمد فرزند شیخ طوسی، از پدرش شیخ طوسی، از شیخ مفید، از ابنقولویه قمی، از شیخ کلینی، از علی بن ابراهیم، از پدرش ابراهیم بن هاشم، از احمد بن محمد بن ابینصر بزنطی، از قاسم بن یحیی جلاء کوفی، از ابوبصیر، از ابان بن تغلب، از جابر بن یزید جعفی، از جابر بن عبداللَّه انصاری، از حضرت فاطمهیزهرا علیهماالسلام. [10] .
چنانکه ملاحظه میشود در سند این حدیث قاسم بن یحیی جلاء کوفی است که نامی از وی در کتب رجالی دیده نمیشود و بدین جهت مجهول است. از طرف دیگر این خبر، خبر واحد است و با روایات فراوان دیگر نیز در ذکر محل حادثه معارض است.
علامهی معاصر حاج سید مرتضی عسکری-دام اللَّه ظله- میفرماید: این روایت واحده با روایات گذشته از نظر سند و متن برابری نمیکند. [11] .
آنچه اشکال را برطرف میسازد و ما را در نقل حدیث مجاز مینماید آن است که:
الف- گرچه قاسم بن یحیی جلاء کوفی مجهول است ولی سند روایت صحیح است: زیرا از کلینی تا ابن ابینصر بزنطی صحیح است، و ابن ابینصر از اصحاب اجماع است که طائفهی امامیه احادیث منقول آنها را صحیح میدانند علی رغم آنکه راویان واسطهی میان آنان و امام را نشناسند، زیرا اصحاب اجماع قطعا از غیر مویق نقل نمیکنند، حتی مراسیل اصحاب اجماع در حکم مسانید است، یعنی اگر اصحاب اجماع نامی هم از راویان واسطه نبرند سخن خودشان سند است و احادیثشان پذیرفته است.
ناگفته نماند که سید شهاب الدین حسینی تبریزی که از معاصران مرحوم حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی و ساکن قم بوده است جزوهای به زبان فارسی در بیان سند حدیث کساء نوشته که در سال 1356 ق چاپ شده است. [12] .
ب- این متن را غیر از صاحب عوالم برخی از علمای شیعه نقل نموده و بر آن تکیه کردهاند مانند: 1) حسن بن محمد دیلمی (قرن هشتم) مولف کتاب ارشاد القلوب در کتاب غرر الاخبار و درر الآثار فی مناقب الاخیار.
2) فخرالدین طریحی (م 1078 ق) صاحب کتاب مجمع البحرین در کتاب المنتخب ص 186. 3) شیخ علی بن نقی احسائی در کتاب نهجالمحجة فی فضائل الائمة. [13] .
4) محمد جواد رازی مازندانی در کتاب نور الآفاق.
البته روشن است که نقل این بزرگان بر طریق روایت نمیافزاید و آن را از خبر واحد بودن بیرون نمیکند ولی میتوان گفت که عمل آنها موجب جبران ضعف سند و وحدت آن است با آنکه گفتیم سند ضعیف نیست بلکه صحیح است.
ج- اصل اختلاف مضمون این خبر با روایات گذشته تنها در محل حادثه است و برخی از فقرات اضافه که جنبهی تکمیلی دارد نه تعارضی؛ ولی در اصل پیام حدیث که نزول آیهی تطهیر در شأن خمسهی طیبه است با سایر روایات اتفاق دارد، و همین کافی است.
د- از اینها گذشته، چنانکه گفتیم حدیث کساء دعا نیست که بخواهیم روی یکایک الفاظ آن تکیه کنیم، بلکه منظور از خواندن حدیث کساء در جمع دوستان و شیعیان اهلبیت، بازگو کردن آن و بیان نزول آیهی تطهیر در شان آن بزرگواران و تحقیق در تعیین اشخاص اهلبیت و ذکر فضیلت آنان است، از این رو الزامی نیست که حتما همین متن خوانده و بازگو شود، بلکه به یقین میتوان روایاتی را که از کتب شیعه و اهل سنت دربارهی حدیث کساء در این تحقیق نقل شده برای جمع خواند و نتیجهی مطلوب را گرفت. زیرا آنچه آثار گذشته را در پی دارد و موجب رضای حضرت حق و برآورده شدن حاجات و رفع هموم و غموم میشود ذکر فضائل اهلبیت است به ویژه این فضیلت؛ نه صرف بازخوانی الفاظ روایتی خاص.
دربارهی این مطلب
در تهیه و جمعآوری روایات حدیث کساء از رسالهی عالم جلیل القدر علامه سید مرتضی عسکری- دام ظله- در همین زمینه تحت عنوان حدیث کساء فی کتب مدرسة الخلفاء و مدرسة اهلالبیت علیهمالسلام استفاده شد. این رساله در دو بخش تنظیم گردیده که بخش اول مربوط به روایات اهل سنت و بخش دوم مربوط به روایات شیعه است. بخش اول این رساله توسط دانشمند گرامی جناب حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ عزیز اللَّه عطاردی قوچانی ترجمه شده که ما همان را با ویرایش کامل آوردیم و برخی از پاورقیها را که مربوط به ایشان بود با ذکر (عطاردی) مشخص نمودیم. بخش دوم را که مربوط به احادیث شیعه بود نیز ترجمه کردیم و کیفیت آن را در آغاز همان بخش بیان داشتهایم.
باید دانست که روایات در باب حدیث کساء منحصر به این چند روایت نیست، مرحوم سید هاشم بحرانی در کتاب غایة المرام مجموعاً 75 روایت آورده که 41 روایت آن از اهلسنت و 34 روایت آن از شیعه است و همه را با ذکر سند و نام کتابهای فریقین نقل نموده است.
روایات مورد تحیق در رساله مذکور همگی حاکی از این است که آیه تطهیر در خانه ام سلمه نازل شده است. ولی طبق شرحی که ارائه گردید، متن روایتی را که بیان میدارد نزول آیه در خانهی حضرت زهرا علیهماالسلام بوده و خواندن آن در مجالس مرسوم است.
حدیث کساء در کتابهای اهل سنت
مشاهدهی رحمت و اظهار نیاز
عبداللَّه بن جعفر بن ابیطالب [14] . گوید: هنگامی که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مشاهده فرمود رحمت خدا در حال نزول است فرمود: نزد من فرا خوانید! صفیه گفت: یا رسول الله چه کسی را نزد شما فراخوانیم؟ فرمود: اهل بیتم: علی، فاطمه، حسن و حسین را. آنان را نزد حضرت حاضر کردند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عبای خود را روی آنها افکند و بعد دست خود را بالا برد و عرضه داشت: «بار خدایا، اینان آل (خاندان) منند، پس بر محمد و آل او درود فرست».
در این هنگام خداوند متعال آیهی
اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً [15] را نازل فرمود. [16] .
نوع کساء
الف- عایشه [17] گوید:
حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم یک روز صبح در حالی که عبایی موی سیاه و نقشدار [18] بر دوش داشت، از منزل بیرون آمد [19] در این هنگام حسن بن علی نزد آن جناب آمد و نبیاکرم او را زیر عبای خود جای داد، بعد از آن حسین آمد و با او زیر عبا رفت، فاطمه آمد و او را هم زیر عبا درآورد، و بعد از همه علی آمد و او ر ا نیز در زیر عبا جای داد، سپس این آیهی شریفه را قرائت فرمود: اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... [20] .
ب- امّسلمه [21] گوید:
هنگامی که آیهی اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... نازل شد رسول خدا صلی اللَّه و علیه و آله و سلم علی، فاطمه، حسن و حسین را نزد خود خواست و کساء (یا عبا)ی خیبری خود را بر سر آنها کشید... [22] .
کیفیت جلوس اهل بیت در زیر کساء
الف- عمر بن ابیسلمه [23] . گوید:
آیهی اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... در خانه امّ سلمه بر حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرود آمد، بعد از نزول آیه پیغمبر اکرم حسن و حسین و فاطمه نزد خود طلبید و آنها را در مقابل خود نشانید، و بعد علی را هم نزد خود فراخواند و او را پشت سرش نشانید، و سپس عبا را بر سر خود و آنها کشید و عرضه داشت: «اینان اهلبیت من هستند (خداوندا) پلیدی را از آنان دور کن و آنها را پاک و منزه قرار ده». [24] .
و در روایت ابنعساکر پس از این جمله آمده: ام سلمه، گفت: مرا نیز با آنان قرار ده. رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: مقام تو محفوظ است، و تو به راه خیر هستی.
ب- واثلة بن اَسْقع [25] و ام سلن
واثلة و امّ سلمه روایت کردهاند که: حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم علی و فاطمه را در مقابل خود نشانید و حسن و حسین را روی زانوها و یا در درامن خود نشاند. [26] .
محل اجتماع اهل بیت
الف- ابوسعید خدری [27] گوید:
رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم در منزل ام المومنین ام سلمه بودند که جبرئیل نازل شد و آیهی اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... را آورد. ابوسعید گفت: در این هنگام رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم حسن و حسین و فاطمه و علی را نزد خود فراخواند و آنها را به خود نزدیک کرد و جامهی خود را روی آنها انداخت در حالی که امّ سلمه همچنان در پس پرده قرار داشت، آن گاه گفت، «خداوندا، اینان خاندان منند، پلیدی را از این خاندان دور کن و آنان را پاک و پاکیزه قرار ده.» امّ سلمه گفت: یا نبیّ اللّه من هم با آنان هستم؟ فرمود: مقام تو محفوظ است و تو به راه خیر هستی. [28] .
ب- امّ سلمه گوید:
آیهی اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... در منزل من فرود آمد، و فاطمه (س)و حسن(ع) و حسین (ع) در اتاق بودند، رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم عبای خود را بر سر آنها کشید و عرضه داشت: «اینان اهلبیت من میباشند پلیدی را از آنان برطرف کن و آنها را پاکیزه ساز». [29] .
و نیز گفته است: آیه در منزل من نازل شد. [30] .
و در برخی روایات از او نقل است که رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمودند: «بار خدایا، اینها اهلبیت من و مخصوصان من هستند، پلیدی را از آنها دفع کن و آنان را پاک و پاکیزه قرار ده». [31] .
و در روایت دیگری گوید: من سر خود را داخل اتاق کردم و گفتم: ای رسول خدا، آیا من هم با شما هستم؟ فرمود: تو عاقبت به خیر هستی، تو عاقبت به خیر هستی. [32] .
و در روایت دیگری گوید: من عبا را کنار زدم تا داخل شوم و با آنان باشم، پیامبر عبا را از دست من کشید و فرمود: تو بر راه خیر هستی. [33] .
و در روایت دیگری آمده که امّ سلمه گفت: یا رسولاللَّه، من از اهلبیت شما نیستم؟ فرمود: تو عاقبت به خیر میباشی، ولیکن اهلبیت من اینان هستند، بار خدایا اهلبیت من سزاوارترند. [34] .
حاضرین در خانه هنگام نزول آیه
امّسلمه گوید: آیهی اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... در خانهی من فرود آمد و در اتاق هفت تن بودند: جبرئیل، میکائیل، علی، فاطمه، حسن و حسین، و من هم در خانه ایستاده بودم، گفتم: یا رسولاللَّه، آیا من از اهلبیت نیستم؟ فرمود: تو عاقبت به خیر هستی، تو عاقبت به خیر هستی، تو از همسران پیامبری. [35] و نفرمود که تو از اهلبیت هستی. [36] .
موقعیت اهل بیت هنگام نزول آیه
امّ سلمه گوید: این آیه در منزل من فرود آمد و من در خانه نشسته بودم. [37] .
و نیز گوید: [38] اهلبیت پیرامون حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم بر روی فرشی جمع شدند و نبی اکرم عبایی را که بر دوش داشت بر سر آنها کشید و عرضه داشت: «اینان اهلبیت منند، پلیدیها را از آنها دور کن و آنان را پاک و پاکیزه قرار ده.». این آیه در هنگامی که همگی روی فرش اجتماع کرده بودند فرود آمد، من گفتم: یا رسولاللَّه، من هم از اهلبیت میباشم؟ به خدا سوگند نفرمود: آری، بلکه فرمود: تو عاقبت به خیر هستی.
شرح و تفسیر الفاظ آیه
راغب گوید: هر گاه گفته شود: «اَرادَ اللَّهُ» معنای آن این است که خداوند حکم فرمود که این مطلب انجام پذیرد و یا انجام نپذیرد.
و «رجس» یعنی چیزی است که انسان از آن تنفّر دارد. و رجس بر چهار نوع است: طبعی، عقلی، شرعی، و یا مجموع این هر سه در یک چیز، مانند مردار و قمار و شرک که مورد تنفر طبع و عقل و شرع میباشند. [39] .
ثعالبی گوید: رجس به گناه و عذاب و پلیدیها و هرگونه نقصی گفته میشود، و خداوند همهی این چیزها را از اهلبیت زدوده است. [40] .
و در قرآن کریم در سورهی مائده آیهی 9: شراب، قمار، قرعهی قمار، و در سورهی حج:30: بتها، و در سورهی انعام:145: مردار، خون جهنده، گوشت خوک، و در سورهی انعام:125 و اعراف:71، عذاب، و در سورهی توبه:95: منافقان، رجس و پلیدی قلمداد شدهاند.
اما معنی «تطیهر» در این آیه همان است که در سورهی آلعمران دربارهی مریم فرموده: وَ اِذْ قالَتِ المَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ اِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمینَ (42) «هنگامی که فرشتگان گفتند: ای مریم خداوند تو را برگزیده و پاکیزهات قرار داده و تو را بر زنان جهان امتیاز بخشیده است.»
و «کساء» در این حدیث پوششی بوده مانند عبا که آن را روی لباسها میپوشیدند.
تفسیر آیه در اقوال دیگران
ابنعبّاس [41] گوید: حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: خداوند متعال مخلوقات خود را دو قسمت کرد و مرا در بهترین آن قرار داد... بعد از آن قبائل را در خاندانهای مختلف نهاد و مرا در بهترین آن خاندانها قرار داد، و همین است که خداوند فرمود: اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... پس من و اهلبیتم از گناه و آلودگیها پاک و منزه هستیم. [42] .
ضحّاک بن مزاحم [43] گوید: رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: ما خاندانی هستیم که خداوند آنان را پاک و منزه قرار داده؛ ما از درخت نبوت آفریده شدهایم، و ما جایگاه رسالت، محل رفت و آمد فرشتگان، خانهی رحمت و سرچشمهی علم و دانشیم. [44] .
ابوسعید خدری گوید: این آیه دربارهی رسول اکرم و علی [و فاطمه] و حسن و حسین علیهالسلام فرود آمد. [45] .
در روایات سابق گذشت که حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم چگونه این آیه را شرح و تفسیر فرمودند، و در گفتار و کردار خود موضوع را روشن کردند.
از زید بن ارقم [46] .
ابوسعید خدری گوید: اهلبیت آن کسانی هستند که خداوند رجس و پلیدی را از آنها زدوده و آنان را پاک و پاکیزه قرار داده است. سپس آنان را با انگشتان دست خود شمرد و گفت: پنج تن میباشند: رسول خدا، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهمالسلام. [47] .
قتاده [48] در تفسیر این آیه گفته است: آنان اهلبیتی هستند که خداوند آنها را از هر بدی منزه ساخته و به رحمت خود مخصوص گردانیده است. [49] .
طبری در تفسیر این آیه گوید: یعنی این است و جز این نیست که خداوند اراده فرموده که بدی و زشتی را از شما برطرف کند ای خاندان محمد، و شما را از هر آلودگی و گناهی که در میان گنهکاران رواج دارد پاکیزه گرداند. [50] .
رفتار حضرت رسول پس از نزول آیه
الف- ابوبرزه [51] با نبی اکرم مدت هفده ماه نماز گزاردم، هر گاه از منزلش بیرون میشد در خانهی فاطمه علیهماالسلام میرفت و میفرمود: الصَّلوةُ علیکم (درود بر شما): اَنَّما یُریدُ اللَّهُ... [52] .
ب- ابنعباس گوید: حضرت رسول را در مدت نه ماه مشاهده میکردم که هر روز وقت نماز در خانهی علی میرفت و میفرمود: السّلامُ علیکم و رحمة اللَّه و برکاته أهلَ البَیْتِ اِنَّما یُریدُ...
و روزی پنج بار این عمل را تکرار میفرمود. [53] .
ج- انس بن مالک [54] .
گوید: حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم مدت شش ماه هنگام نماز صبح از در خانهی حضرت زهرا علیهاالسلام عبور میکرد و میفرمود: ای اهلبیت، هنگام نماز است، و بعد میفرمود: اَنَّما یُریدُ اللَّهُ... [55] .
د- ابوالحمراء [56] گوید: من در مدینه مشاهده کردم که حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم در مدت هشت ماه هیچ گاه برای نماز صبح از منزل بیرون نمیشدند جز آنکه در خانهی علی میرفتند.
و دست خود را به دو طرف در میگذاشتند و میفرمودند: نماز! نماز! اِنَّما یُریدُ اللَّهُ...
در یک روایت شش ماه و در روایت دیگری هفت ماه، در روایت سوم هشت ماه، و در روایت چهارم نه ماه ذکر شده است. [57] .
ه- از ابوسعید خدری با اختلافی در الفاظ روایت کردهاند که حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم مدت چهل روز هنگام صبح در خانه فاطمه میآمد و میفرمود: سلام و رحمت و برکات خدا بر شما اهلبیت، اینک وقت نماز فرارسیده- خدا شما را رحمت کند- اِنَّما یُریدُ اللَّهُ.... من در حال جنگ هستم با کسی که شما با او در جنگید، و در حال صلح هستم با کسی که شما با او در صلح و صفا باشید. [58] .
احتجاج و استشهاد به آیهی تطهیر
الف- حسن بن علی علیهالسلام
1) حسن بن علی علیهالسلام پس از شهادت پدرش برای مردم خطبه خواند و در اثنای سخنانش فرمود: ای مردم، هر کس مرا میشناسد که میشناسد، و هر کس نمیشناسد اینک بشناسد: من حسن بن علی هستم، من فرزند پیغمبرم، من فرزند وصی هستم، منم فرزند کسی که مردم را بشارت به رحمت خداوند داد، منم فرزند کسی که آدمیان را از عذاب پروردگار بر حذر داشت، منم فرزند کسی که مردم را به امر خداوند به سوی خدا دعوت کرد، منم فرزند آن چراغ فروزان، من از خاندانی هستم که جبرئیل بر ما نازل میشد و از نزد ما به آسمان صعود میکرد، من از خانوادهای هستم که خداوند پلیدیها را از آنها برده و آنان را پاک و پاکیزه قرار داده است.... [59] .
2) حسن بن علی پس از شهادت پدرش به خلافت رسید، و یکی از روزها هنگامی که نماز میخواند مردی به او حمله کرد و خنجری به ران او فروبرد، آن حضرت مدت چند ماه بستری شد، پس از آن برخاست و بر منبر خطبه خوانده، فرمود:
ای اهل عراق، از خداوند در حق ما پروا کنید، زیرا ما امیران شما و مهمانان شماییم و ما همان خاندانی هستیم که خداوند دربارهی آنان فرموده: اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... حضرت در آن روز پیوسته سخن میگفت به طوری که هیچ کس در مسجد دیده نمیشد جز آنکه گریه میکرد. [60] .
ب- امّسلمه
1) عمرهی همدانیه گوید: نزد امّسلمه رفتم و بر او سلام کردم، گفت: شما که هستی؟ گفتم: عمرهی همدانیه. ای امّ المومنین از این مردی که در بین ما کشته شد (یعنی علی بن ابیطالب) سخن بگو، گروهی او را دوست دارند و گروهی دشمن!
ام سلمه گفت: تو او را دوست داری یا دشمن؟ گفتم: من نه او را دوست دارم و نه دشمن... (سخن آنها ادامه یافت تا آنکه ام سلمه گفت:) پس خداوند آیهی اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... را نازل فرمود، و در اتاق جز جبرئیل و رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام دیگری نبود، گفتم: یا رسولاللَّه، من هم از اهلبیت هستم؟ فرمود: تو در نزد خداوند ثواب و پاداش داری. و من دوست داشتم که در پاسخ من بگوید آری، که آن را از آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب میکند دوستتر میداشتم. [61] .
2) شهر بن حوشب [62] گوید: از امّسلمه همسر حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم در هنگامی که خبر شهادت حسین بن علی رسید شنیدم که اهل عراق را لعنت کرد و گفت: حسین را کشتند، خداوند آنها را بکشد، او را فریفتند (و به عراق کشیدند) و خوارش کردند، پروردگار آنها را لعنت کند و از رحمتش دور بدارد، من خود مشاهده کردم که حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم عبای خیبری خود را بر آنها پوشانید و فرمود: بار خدایا، اینان اهلبیت منند، پلیدی را از آنها دور کن و آنان را پاک و پاکیزه ساز. [63] معاویه به سعد وقاص گفت: چرا از دشنام ابوتراب خودداری میکنی؟ سعد گفت: به خاطر سه مطلب که از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم شنیدهام علی را دشنام نمیگویم، و اگر یکی از آنها دربارهی من بود آن را از شتران سرخ موی گرانبها بیشتر دوست داشتم: از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم شنیدم هنگامی که برای رفتن به یکی از جنگها علی را در مدینه جای خود گذاشت، علی گفت: یا رسولاللَّه امر با زنان و کودکان در مدینه گذاشتی؟! رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: آیا دوست نداری که مقامت نسبت به من همانند مقام هارون نسبت به موسی باشد جز آنکه پس از من پیامبری نیست؟!
و نیز شنیدم در روز خیبر رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم میگفت: فردا پرچم را به کسی خواهم داد که خداوند و رسول او را دوست دارد و خداوند و رسولش هم او را دوست دارند. ما همه گردن کشیدیم که از این موقعیت استفاده کنیم و پرچم در دست ما قرار گیرد. در این هنگام پیغمبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: علی را نزد من فرا خوانید. او را آوردند در حالی که دیدگانش ناراحت بود، نبی اکرم آب دهان خود را بر چشمان علی کشید و پرچم را به دستش داد.
و نیز هنگامی که آیهی اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... نازل شد، رسول خدا علی و فاطمه و حسن و حسین را نزد خود فراخواند و گفت: بار خدایا، اینان اهلبیت من میباشند. [64] .
2) و در روایت دیگری گفته است: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم در هنگام نزول آیه، علی را با دو فرزندش و فاطمه نزد خود فراخواند و آنها را زیر جامهی خود جای داد و گفت: بار خدایا اینان اهل من و اهلبیت من هستند. [65] .
د- ابنعباس
1) هنگامی که عمر در گفتار خود به ابنعباس گفت: هیهات! ای بنیهاشم، به خدا سوگند که در دل ندارید مگر حسد و غش و کینهای که از دل شما بیرون نمیشود و زائل نمیگردد! ابنعباس در جوابش گفت: آرام باش ای امیرمومنان، نسبت مده حسد و غش را به دلهای گروهی که خداوند پلیدی را از آنان زدوده و پاک و پاکیزهشان ساخته است، زیرا قلب پیامبر، خود یکی از دلهای بنیهاشم است. [66] .
2) عمرو بن میمون [67] گوید: من نزد ابنعباس بودم که نه نفر نزد او آمدند و گفتند: ای فرزند عباس، یا با ما بیرون بیا و یا مجلس را برای ما خلوت کن. گفت: با شما بیرون خواهم آمد، و ابنعباس در آن روز هنوز چشمانش سالم بود و نابینا نشده بود.
آنان شروع به سخن کردند و سخنانی گفتند که ندانستم چه گفتند، اما پس از اندکی ابنعباس به نزد ما بازگشت در حالی که لباسهایش را تکان میداد. [68] و میگفت: اُف و تف بر اینها باد، که دربارهی مردی گفتگو میکنند که او را ده فضیلت است (سپس فضائل امام را بیان میکند تا آنجا که میگوید) رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم جامهی خود را گرفته، بر علی و فاطمه و حسن و حسین افکند و فرمود: اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... [69] .
ه- واثله بن اسقع
1) ابوعمار [70] گوید: من در نزد واثلة بن اسقع نشسته بودم که دربارهی علی علیهالسلام مذاکره شد و او را دشنام دادند، هنگامی که مردم برخاستند گفت: بنشین تا از این مردی که او را دشنام دادند با تو گفتگو کنم. من در نزد حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم بودم که علی و فاطمه و حسن و حسین نزد او آمدند و نبی اکرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم عبای خود را روی آنها افکند و عرضه داشت: بار خدایا، اینان اهلبیت منند، خداوندا پلیدی را از آنها دور کن و آنان را پاک و پاکیزه ساز. [71] .
2) شداد بن عبداللَّه (ابوعمار) گوید: هنگامی که سر حسین بن علی علیهالسلام را آورده بودند و یکی از شامیان حسین و پدرش را دشنام داد، واثلة برخاست و گفت: به خدا سوگند که من علی و فاطمه و حسن و حسین را همیشه دوست دارم پس از آنکه از رسول خدا شنیدم که دربارهی آنها میفرمود:... اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... [72] .
و- علی بن الحسین سجاد علیهالسلام
1) علی بن الحسین به مردی از اهل شام (که ناآگاهانه از اسارت اهلبیت اظهار خوشحالی نمود) فرمود: آیا در سورهی احزاب خواندهای: اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یَطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً (33)؟ مرد شامی گفت: مقصود از این آیه شمایید؟ فرمود: آری [73] .
2) روایت کامل این داستان چنین است: هنگامی که حضرت سجاد را با سایر اسیران اهلبیت بعد از شهادت سبط رسول خدا حسین به طرف شام بردند و آنها را در کنار مسجد جامع دمشق در جایگاه اسیران نگاه داشتند، پیرمردی به آن حضرت نزدیک شد و گفت:
حمد خدا را که شما را کشت و نابودتان کرد و بندگان را از مردان شما راحت کرد و به امیرالمومنین (یزید) بر شما قدرت داد.
علی بن الحسین فرمود: ای پیرمرد، آیا قرآن خواندهای؟
گفت: آری، فرمود: آیا این آیه را قرائت کردهای؟ قُلْ لا اَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی (23) [74] پیرمرد گفت: خواندهام.
فرمود: آیا در قرآن آیهی وَ آت ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ (26) [75] و آیهی وَ اعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَاَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی (41) [76] را خواندهای؟ پیرمرد گفت: آری خواندهام.
فرمود: به خدا سوگند مقصود از قربی ما هستیم و این آیات دربارهی ما فرود آمده، و آیا این آیه را در قرآن خواندهای: اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً (33)؟
پیرمرد گفت: آری خواندهام، فرمود: مقصود ما اهلبیت هستیم که خداوند ما را مخصوص به آیهی تطهیر قرار داده است.
پیرمرد گفت: شما را به خدا سوگند شما همان خاندان هستید؟ فرمود: به حق جدمان رسول خدا بدون شک ما همان افراد هستیم.
پیرمرد ساکت شد و از سخنی که گفته بود پشیمان گشت و پس از آن سر خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا، من از آنچه بر زبان آوردم توبه میکنم و از بغض این خاندان دست برمیدارم و از دشمنان محمد و آل محمد از جن و انس به سوی تو بیزاری میجویم. [77] .
خلاصهی داستان حدیث کساء در روایات گذشته چنین است:
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم در منزل امسلمه بود که مشاهده کرد رحمت خداوند در حال نزول است، فرمود: نزد من فراخوانید، نزد من فراخوانید! عرض کردند: چه کسی را؟ فرمود: اهلبیتم: علی، فاطمه، حسن و حسین را. پس از اینکه اهلبیت در نزد آن جناب بر روی فرشی اجتماع کردند، عبای خیبری نفش داری را که از موی سیاه بافته شده بود [78] بر سر خود و آنان کشید و بعد عرضه داشت: «بار خدایا، اینان آل (خانواده) منند، پس بر محمد و آل او درود فرسد.» خداوند متعال آیهی اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَالْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً (33) را نازل فرمود.
ام سلمه در آن هنگام در پس پرده بود. وی گفته است: من در خانه نشسته بودم و در خانه هفت نفر بودند: جبرئیل، میکائیل، علی، فاطمه، حسن و حسین. من سر خود را داخل کردم و گفتم: یا رسولاللَّه، آیا من از اهلبیت نیستم؟ به خدا سوگند پیغمبر به من بله نگفت، بلکه فرمود: تو عاقبت به خیری و در زمرهی زوجات پیغمبر به شمار هستی.
در روایت دیگری امّ سلمه گفت: آیا من از اهلبیت نیستم؟ فرمود: تو عاقبت به خیر هستی، و اینان اهلبیت منند؛ خداوندا، خاندانم سزاوارترند.
حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم در این داستان، اهلبیت را از دیگران جدا کرد و معلوم کرد که ایشان کیانند و آیه را با گفتار و کردار خود تفسیر نمود و فرمود: من و اهلبیتم از هر گناه و آلودگی پاک هستیم. و مکرر این مطلب را در مسجد خود در حضور همهی مسلمانان علنی کرد، چنانکه در هنگام نماز در منزل علی و فاطمه میآمد و آیهی تطهیر را برای آنها قرائت میکرد و میفرمود:
السَّلام علیکم اهلَ البیتِ و رحمةُ اللّه و برکاتُه، اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذهب عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَالْبَیْتِ وَ یُطَهِرَکُمْ تَطهیراً (33).
و در روایت دیگری در هنگام همهی نمازهای صبح در خانه علی میآمد و دست خود را به دو طرف در میگذاشت و آیهی مزبور را میخواند.
پارهای از صحابه این کار رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم را شماره کرده و گفتند: مدت شش ماه و یا هفت ماه و در یک روایت هشت ماه و در دیگری نه ماه یا کمتر یا بیشتر پیامبر را دیدم چنین میکرد، و هر یک هر چه دیده بود بازگو کرده است.
مقصود حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم از این کار این بود که به امت خود معنی این آیه را قولاً و عملاً نشان دهد و به مصداق آیه کریمهی وَ اَنزَلْنا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (44) [79] .
مصداق اهلبیت را برای امّت بیان فرمود شاید ایشان بیندیشند. این مطلب در میان مردم مشهور گشت و حتی خود اهلبیت و صحابه هم در مورد اهلبیت به آن احتجاج کردند، مانند:
امام حسن مجتبی علیهالسلام که خود یکی از اصحاب کساء بودند بعد از وفات پدر در خطبهی خود به آن احتجاج نمودند و فرمودند: «من از اهلبیتی هستم که خداوند پلیدی را از آنها برداشته و آنان را پاک و پاکیزه قرار داده است.»
و در خطبهی دیگری بعد از اینکه خنجر به او زدند فرمود: «ما از خاندانی هستیم که خداوند در حق آنان فرموده: جز این نیست که خداوند میخواهد پلیدی را از شما خاندان زدوده و شما را پاک و پاکیزه قرار دهد».
ام سلمه نیز با عمرهی همدانیه در این باره احتجاج کرد و دربارهی علی علیهالسلام به این آیه استناد نمود و نیز پس از رسیدن خبر شهادت امام حسین علیهالسلام از داستان کساء خبر داد و اهل عراق را لعنت کرد.
سعد بن ابیوقاص هم در مورد عدم دشنام دادن به علی علیهالسلام با معاویه به این آیه احتجاج نمود.
ابنعباس نیز آیهی نامبرده را یکی از فضائل دهگانهی علی علیهالسلام بر شمرد و پاسخ افرادی را که در مورد آن حضرت گفتگوهای ناروایی داشتند داد.
از جمله کسانی که به این آیه استناد کردند واثله بن اسقع بود که دوبار در هنگام شنیدن دشنام به امام علی علیهالسلام پاسخ داد و آیه را در فضیلت آن حضرت قرائت کرد.
حضرت علی بن الحسین علیهالسلام نیز هنگام گفتگو با مرد شامی که از یزید تعریف میکرد و اهلبیت را ناسزا میگفت به آیهی مزبور احتجاج فرمود.
منابع و مآخذ اهل سنت پس از قرآن کریم
1- الاستیعاب، ابن عبدالبر (ت: 463) چاپ حیدرآباد هند سال 1336 ق.
2- اسدالغابة، ابناثیر جزری (ت: 630) چاپ قاهره سال 1280 ق.
3-الاصابه، ابنحجر عسقلانی (ت: 852) چاپ قاهره 1358 ق.
4- تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، (ت: 310) چاپ مطبعه حسینیه مصر.
5- تاریخ بغداد، خطیب بغدادی (ت: 463) چاپ قاهره سال 1349 ق.
6- تاریخ دمشق، ابنعساکر.
7- تفسیر ابنکثیر (ت: 774) چاپ قاهره.
8- تفسیر ثعالبی (ت: 875) چاپ الجزایر سال 1327 ق.
9- تفسیر طبری (جامع البیان)، (ت: 310) چاپ بولاق سال 1323- 1329 ق.
10-تفسیر قرطبی (الجامع لأحکام القرآن)، (ت: 671) چاپ قاهره سال 1387 ق.
11- تقریب التهذیب، ابنحجر عسقلانی، چاپ اول قاهره سال 1380 ق.
12- تهذیب التهذیب، ابنحجر عسقلانی، چاپ اول قاهره سال 1327-1325 ق.
13- تیسیر الوصول: ابن الدَّیبع (ت: 944) چاپ مصر سال 1346 ق.
14- جامع الاصول، ابناثیر (ت: 606) چاپ قاهره سال 1368 ق.
15- خصائص نسائی (ت: 303) چاپ نجف سال 1369 ق
16- الدر المنثور، سیوطی (ت: 911) چاپ قاهره سال 1314 ق.
17- ذخائر العقبی، محب الدین طبری (ت: 694) چاپ قاهره 1356 ق.
18- الریاض النضرة، محب الدین طبری چاپ قاهره سال 1356 ق.
19- السنن الکبری، بیهقی (ت: 458) چاپ حیدرآباد سال 1354-1346 ق.
20- سنن ترمذی (ت: 279) چاپ قاهره سال 1350- 1352 ق.
21- صحیح مسلم (ت: 279) چاپ قاهره سال 1334 ق.
22- صحیح نسائی (ت: 303) چاپ قاهره سال 1334 ق.
23- الکامل فی التاریخ، ابناثیر جزری، چاپ قاهره سال 1348- 1354 ق.
24- کنزل العمال، متقی هندی (ت: 957) حیدرآباد 1364 ق.
25- مجمع الزوائد، هیثمی (ت: 807) چاپ دوم بیروت سال 1967 م.
26- المختصر فی علم رجال الاثر، عبدالوهاب عبداللطیف، چاپ سوم قاهره 1371.
27- مستدرک صحیحین، حاکم نیشابوری (ت: 405) چاپ حیدر آباد 1334 ق.
28- مسند احمد (ت: 241) چاپ قاهره سال 1313 ق.
29- مسند طیالسی (ت: 204) چاپ حیدر آباد سال 1321 ق.
30- مشکل الآثار، طحاوی (ت: 321) چاپ حیدرآباد سال 1333 ق.
31- مفردات القرآن، راغب اصفهانی (ت: 502) چاپ قاهره سال 1324 ق.
32- مقتل خوارزمی (ت: 568) چاپ نجف.
حدیث کساء در کتابهای شیعه
اشاره
در فصل گذشته حدیث کساء را از مدارک اهلسنت آوردیم، زیرا در مقام احتجاج، اقرار و گواهی مخالف کارسازتر است. در این بخش این حدیث را از مدارک شیعه نقل میکنیم و چون مضمون روایات آنها با روایات گذشته همخوان است، متن برخی را که نکات تازهای دارد میآوریم و بقیه را به اشاره برگزار میکنیم.
نزول آیه
اول- روایت امّسلمه
1) شهر بن حوشب گوید: برای عرض سلام خدمت امّسلمه همسر پیامبر گرامی صلی اللَّه علیه و آله و سلم رفتم و گفتم: ای امّالمؤمنین دربارهی این آیه اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَالْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً چه میفرمایید؟ گفت: من و پیامبر در اتاق خواب خود روی عبایی خیبری آرمیده بودیم که فاطمه به همراه حسن و حسین علیهمالسلام آمده، پیامبر فرمود: پسر عمویت (علی) کجاست؟ گفت: در خانه است. فرمود: او را نزد من فراخوان. فاطمه رفت و علی را فراخواند. آن گاه رسول خدا عبا را از زیر ما کشید و آن را جمع نموده در دست گرفت و عرضه داشت: «خداوندا، اینان اهلبیت منند، پس پلیدی را از آنان دور کن و آنان را پاک و پاکیزه ساز».
من پشت سر رسول خدا نشسته بودم، گفتم: یا رسولاللَّه، پدر و مادرم فدایت، من چه؟ فرمود: تو به راه خیر هستی. و این آیه دربارهی پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام نازل شد. [80] .
و به سند دیگری نیز از امّسلمه روایت شده که گفت: این آیه در خانهی من نازل شد؛ رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم در مصلای خود (در خانهی من) آنان را در زیر عبایی پوشانید، سپس دست خود را برآورده بر روی عبا گذاشت و عرضه داشت: «خداوندا، اینان اهلبیت منند، پس پلیدی را از آنان دور ساز چنانکه از آل اسماعیل و اسحاق و یعقوب دور ساختی، و آنان را از پلیدی پاک ساز چنانکه آل لوط و آل عمران و آل هارون را پاک ساختی.» گفتم: یا رسولاللَّه، آیا من با آنان داخل نشوم؟ فرمود: تو بر راه خیر هستی و تو از همسران پیامبری.
دختر امّسلمه گفت: مادرم! نام آنان را بگو. گفت: فاطمه علی، حسن و حسین علیهمالسلام. [81] .
2) ابوعبداللَّه جدلی گوید: بر عایشه وارد شدم و گفتم: این آیه اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... کجا نازل شد؟ گفت: در خانهی امّسلمه.- امّسلمه قبلا گفته بود که اگر از عایشه بپرسی به تو خبر خواهد داد که این آیه در خانهی من نازل شده است- ولی گفته است: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم همین طور که نشسته بود ناگهان فرمود: کاش یکی میرفت و علی و فاطمه و دو فرزند آنان (حسن و حسین) را نزد من فرامیخواند! من گفتم: کسی جز من نیست. پس چادر به سر کرده رفتم و آنان را آوردم. علی در برابر آن حضرت نشست، حسن و حسین سمت راست و چپ نشستند و فاطمه را پشت سر خود نشانید، آن گاه پیراهنی (عبای) خیبری را بر سر آنان کشید و عرضه داشت: «ما همه به سوی تو هستیم- و سه بار اشاره کرد و گفت- به سوی تو نه به سوی آتش؛ خودم و خاندانم که اهلبیت من هستند و از گوشت و خون منند».
امّسلمه گفت: یا رسولاللَّه، مرا هم با آنان داخل ساز، فرمود: «ای امّسلمه، تو از همسران شایستهی من هستی.» پس این آیه نازل شد: اِنَّما یُریدُ اللَّهُ.... [82] .
3) عبداللَّه بن معین مولای امّسلمه گوید: امّسلمه گفته است که این آیه در خانهی وی نازل شده است. او گفت: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم مرا امر کرد که در پی علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام بفرستم. چون همگی آمدند، علی را با دست راست و حسن را با دست چپ در آغوش گرفت و حسین را روی شکم خود و فاطمه را جلو زانوان خود نشاند [83] و سه مرتبه عرضه داشت: «خداوندا، اینان اهل و خاندان منند، پس پلیدی را از آنان ببر و پاک و پاکیزهشان بدار.» من گفتم: پس من چه ای رسول خدا؟ فرمود: تو به خواست خدا بر راه خیر هستی. [84] .
4) برادر دعبل از حضرت رضا از پدران خود از امام سجاد علیهالسلام نقل میکند که امّسلمه گفت: این آیه در خانهی من و در روز نوبت من نازل شد. در آن روز رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم نزد من بود که علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام را فراخواند، و جبرئیل آمد و پیامبر عبایی فدکی را بر سر آنان کشید و عرضه داشت: «خداوندا، اینان اهلبیت منند؛ خداوندا، هرگونه پلیدی را از آنان دور کن و پاک و پاکیزهشان ساز.» جبرئیل گفت: ای محمد، من هم با شما هستم؟ پیامبر گفت: ای جبرئیل، تو هم از مایی. من گفتم: من هم از اهلبیت شمایم؟ و آمدم که با آنان داخل شوم فرمود: در جای خود باش ای امّسلمه، تو عاقبت به خیر هستی، تو از همسران پیامبر خدایی. جبرئیل گفت: ای محمد بخوان: اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... و این آیه در حق پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام میباشد. [85] .
دوم- روایت حسین بن علی علیهماالسلام
زیدبن علی از پدرش از جدش (حسین بن علی) علیهمالسلام روایت کرده گفت: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم در خانهی امّسلمه بود که حلوایی برای او آوردند، آن گاه علی و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام را فراخواند و همه از آن خوردند، سپس عبایی خیبری را بر سر آنان کشید و عرضه داشت: اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... امّسلمه گفت: یا رسولاللَّه، من هم با آنان هستم؟ فرمود: تو عاقبت به خیر هستی. [86] .
سوم- روایت ابوسعید خدری
وی نزول این آیه را در حق پنج تن علیهمالسلام روایت کرده [87] و در پاسخ عطیه نیز همین مطلب را تأیید کرده است. [88] .
چهارم- روایت امام باقر علیهالسلام
آن حضرت نیز داستان نزول آیه را در خانه امّسلمه در حق پنج تن آل عبا علیهم السلام و سئوال امّسلمه و پاسخ منفی رسول خدا را نقل فرمودهاند. [89] .
رفتار حضرت رسول پس از نزول آیه
1) عین روایتی که از ابوسعید خدری نقل شد (ص 54) در مدارک زیر آمده است. [90] .
2) عین روایتی که از ابوالحمراء نقل شد (ص 53 و 54) در مدارک زیر آمده است. [91] .
3) حارث از علی علیهالسلام نقل نموده که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم هر روز صبح (هنگام نماز) نزد ما میآمد و میفرمود: نماز! خدا شما را رحمت کند، اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... [92] .
4) امام باقر علیهالسلام از پدر خود امام سجاد علیهالسلام در تفسیر آیهی وَاْمُرْ اَهْلَکَ بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها (132) [93] (خانوادهی خود را به نماز امر کن و بر آن سخت صابر باش) روایت کرده که فرمود: دربارهی علی و فاطمه و حسن و حسین نازل شد. رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم هنگام هر سحر در خانهی فاطمه میآمد و میفرمود: سلام بر شما اهلبیت و رحمت و برکات خدا بر شما باد، نماز! خدا شما را رحمت کند، اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... [94] .
5) و نیز علی بن ابراهیم قمی در تفسیر آیهی فوق گوید: خداوند به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم دستور داد تا اهلبیت خود را به این کار مخصوص گرداند تا مردم بدانند که خاندان محمد صلی اللَّه علیه و آله و سلم را نزد خداوند منزلت خاصی است که سایر مردم از آن برخوردار نیستند؛ زیرا خاندان پیامبر را در یک خطاب کلی با همهی مردم امر به نماز فرموده و سپس به طور خصوصی هم مورد خطاب قرار داده است. [95] .
و پس از نزول این آیه رسول خدا هر روز صبح هنگام نماز به در خانهی آنها میآمد و سلام میکرد و آنان پاسخ میدادند و پیامبر چهار چوب در را میگرفت و نماز را به آنان یادآوری میکرد و آن گاه آیهی تطهیر را قرائت میفرمود. و تا حضرت حیات داشت و در مدینه بود این کار را تکرار میکرد... [96] .
علامهی مجلسی رحمه اللَّه گوید: ابنعقده این حدیث را از طرق بسیاری از اهلبیت علیهمالسلام و دیگران مانند ابوبرزه و ابورافع روایت کرده است. [97] .
6) امام صادق از پدرش و او از پدرانش علیهمالسلام روایت کرده که فرمود: پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم هر روز صبح هنگام طلوع فجر بر در خانهی علی و فاطمه علیهماالسلام میایستاد و میفرمود: «سپاس خدای احسانکنندهی نیکوکار نعمت بخش فضلدهنده را، خدایی که کارهای شایسته به نعمت او کامل شود، شنوندهای ستایش ما را بر نعمت و نیکیهایی که پروردگارمان در حق ما روا داشته شنید، از آتش به خدا پناه میبریم، از صبح و شب آتش به خداوند پناه میبریم، نماز ای اهلبیت! اِنَّما یُریدُ اللَّهُ.... [98] .
احتجاج و استشهاد به آیهی تطهیر
اول- امیرمؤمنان علی بن ابیطالب علیهالسلام
امام صادق علیهالسلام از پدرانش علیهمالسلام روایت نموده که علی علیهالسلام فرمود: خدای متعال ما اهلبیت را برتری داده است، و چرا نه، در حالی که در کتاب خود میفرماید: اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... خداوند ما را از گناهان و زشتیهای ظاهر و باطن پاک نموده است، پس ما بر راه حق قرار داریم. [99] .
دوم- امام حسن مجتبی علیهالسلام
1) روزی که پس از شهادت پدر بزرگوارش با آن حضرت بیعت شد. این احتجاج در ص 54 و 55 درگذشت. [100] .
2) در هنگام صلح با معاویه، در خطبهای که پس از خطبهی معاویه ایراد نمود فرمود: ای گروه مردم، من سخن میگویم، گوش فرا دارید، و اینک که دل و گوش شما آماده است سخن مرا دریابید! ما خاندانی هستیم که خداوند ما را به اسلام گرامی داشت، و ما را انتخاب کرد و برگزید و برتری داد و هرگونه پلیدی را از ما برد و ما را پاک و پاکیزه ساخت. رجس (پلیدی) شک است و هیچ گاه شکی در خداوند بر حق و دین او وجود ندارد؛ و خداوند به نعمت خود، ما و پدرانمان را تا آدم ابوالبشر از هر سیتی و خودستایی و گمراهی پاک داشت... و چون آیهی تطهیر نازل شد رسول خدا من و برادرم و مادر و پدرم را جمع کرد و در روز نوبت امّسلمه و در خانهی وی ما و خودش را با عبای خیبری امّسلمه پوشاند و عرضه داشت: «خداوندا» اینان اهلبیت من و خاندان منند، پس هر گونه پلیدی را از آنان ببر و آنان را پاک و پاکیزه دار.» امّسلمه گفت: یا رسولاللَّه، من هم با آنان داخل شوم؟ فرمود: خدا تو را رحمت کند، تو بر راه خیر و غاقبت به خیر هستی و من چقدر از تو راضی هستم! ولی این آیه مخصوص من و آنان است.
سپس رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم تا پایان عمر خود در هر روز هنگام طلوع فجر نزد ما میآمد و میفرمود: نماز! خدا شما را رحمت کند، اِنَّما یُریدُ اللَّهُ... [101] .
سوم- امّسلمه
که متن احتجاج وی در ص 56 و 57 گذشت. [102] .
چهارم- امام سجاد علیهالسلام
که متن احتجاج آن حضرت در ص 61 و 62 و 63 گذشت. [103] .
پنجم- زید بن علی بن الحسین علیهالسلام
ابوالجارود گوید: زید میگفت: برخی از مردمان جاهل پندارند که آیهی تطهیر دربارهی همسران پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم نازل شده است، و راستی که دروغ گفتهاند و گنهکارند، به خدا سوگند اگر مراد خداوند همسران پیامبر بود ضمیر مونث به کار میبرد و میفرمود: «لِیُذْهِبَ عَنْکُنَّ الرِّجْسَ وَ یُطَهِّرَکُنَّ تَطْهیراً.»
چنانکه در قسمتهای دیگر آیه فرموده: وَاذْکُرْنَ ما یُتْلی فی بُیُوتِکُنَّ، وَ لا تَبَرَّجْنَ، وَلَسْتُنَّ کَاَحَدٍ مِنَ النِّساءِ. [104] .
پی نوشتها:ـــــــــــــــــــــــــــ
[1] احزاب: «جز این نیست که خداوند اراده دارد که هرگونه پلیدی را از شما خاندان رسالت دور سازد و شما را پاک و پاکیزه گرداند».
[2] تفصیل این روایات را در بخش بعد ملاحظه خواهید نمود.
[3] بشارة المصطفی، طبری (قرن ششم) ص 74.
[4] مشربه امابراهیم در منطقهی عوالی مدینه، جنوب شرقی، در میان یکی از باغهاست، و آن بالاخانهای است که راهش به وسیله ی تنهی درخت خرمایی بوده، و ظاهرا در زمان جاهلی بدانجا میرفتند و میگساری میکردند و البته در زمان اسلام موقوف شده بود. و گویند ظاهرا چون ماریهی قبطیه اسلام نیاورد رسول خدا وی را از دیگر زنها جدا ساخت و در آنجا منزل داد. (قصص قرآن، استاد علیاکبر غفاری:644.
[5] تفصیل جریان را در المیزان 16: 314- 315 و جامع الاصول 2: 400- 408 و سایر جوامع روایی تفسیری ببینید.
[6] این نکتهی آخر با اندکی تغییر از تفسیر نمونه 17: 295 اقتباس شده است.
[7] دربارهی واژهی آیهی تطهیر بحث بسیار است که این مختصر گنجایش آن را ندارد، برای اطلاع بیشتر باید به تفاسیر قرآن کریم، ذیل آیهی 33 سورهی احزاب و نیز کتابهای روایی از جمله بحارالانوار 236-35: 206، و کتاب غایه المرام بحرانی و شواهد التنزیل حسکانی مراجعه کرد. این توضیحات در کتاب امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام تالیف محقق گرامی حاج شیخ احمد رحمانی همدانی با ترجمهی نگارنده که اخیرا توسط انتشارات منیر به چاپ رسیده آمده است.
[8] سورهی نازعات: 24.
[9] برای تفصیل منتخب الاثر:23-14.
[10] فاطمةالزهراء بهجة قلب المصطفی: 293-292 به نقل از ملحقات احقاق الحق 2: 554 و آن به نقل از عوامل العلوم، علامه شیخ عبداللَّه بحرانی (11: 642-638).
[11] حدیث الکساء فی کتب مدرسة الخلفاء و مدرسة اهلالبیت علیهمالسلام بخش دوم، ص 15.
[12] الذریعة 2: 378.
[13] به نقل شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعة 24: 424.
[14] عبداللَّه بن جعفر بن ابیطالب ذوالجناحَیْن، مادرش اسماء خثعمیه دختر عمیس بود. وی در حبشه متولد شد و نبیاکرم را درک کرد، و بعد از سال 80 درگذشت. شرح حال او در اُسد الغابة 3: 33 آمده است.
[15] احزاب.
[16] مستدرک حاکم 148-147: 3.
[17] عایشه دختر ابوبکر نخستین خلیفه است که حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم هجده ماه پس از هجرت به مدینه با وی ازدواج کرد. عایشه در سال 57 یا 58 و یا 59 درگذشت و ابوهریره بر او نماز گزارد و در بقیع دفن شد. کتاب احادیث عایشه.
[18] در روایت لفظ مرحَّل آمده یعنی نقش جهاز شتران بر آن بافته شده بود. و در برخی روایات مرجَّل آمده یعنی نقش دیگ غذا بر آن بافته شده بود و میبدی آن را «غبایی پشمین سیاه رنگ و ندوخته» معنی کرده است. و شاید معنای آن عبای بافته شده از موی سیاه باشد. (م).
[19] شاید مقصود عایشه آن است که پیامبر با این عبا از منزل او بیرون آمده و به منزل امسلمه تشریف بردهاند. (عطاردی).
[20] صحیح مسلم 7: 130، مستدرک حاکم 3: 147، سنن بیهقی 2: 149، تفسیر طبری 22: 5، تفسیر ابنکثیر 3: 485، جامع الاصول 10: 101 و 102، تیسیر الوصول 3: 297، درّ المنثور 5: 198 و 199.
[21] امّسلمه هند دختر ابیامیه قرشی مخزومی است که پس از درگذشت شوهر اولش ابوسلمة بن عبدالاسد به افتخار همسری حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم نائل شد. شوهرش ابوسلمه در اثر جراحتی که در جنگ احد به او رسید درگذشت. ام سلمه بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام در سال 60 درگذشت. حالات امّسلمه در اسد الغابة و تقریب التهذیب آمده است.
[22] تفسیر طبری 22: 6، تفسیر ابنکثیر 3: 485.
[23] عمر بن ابیسلمهی قرشی مخزومی، ربیب حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم و فرزند امّ سلمه است که در حبشه متولد شد. وی در جنگ صفین در رکاب علی علیه السلام بود و از طرف آن حضرت در بحرین و فارس حکومت میکرد و در سال 83 در مدینه درگذشت. شرح حالش در اسدالغابة 4: 79 آمده است.
[24] صحیح ترمذی 12: 85، تفسیر طبری 22: 7، تفسیر ابنکثیر 3: 485، مشکل الآثار 1: 335، جامع الاصول 10: 101، تاریخ ابنعساکر 1: 16 ب.
[25] واثلة بن اسقع بن کعب لیثی، قبل از جنگ تبوک مسلمان شد. گفتهاند مدت سه سال خدمت حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم را میکرد و بعد از سال 80 در دمشق و یا بیتالمقدس درگذشت. شرح حالش در اسدالغابة 5: 77 آمده است.
[26] مستدرک الصحیحین 2: 416 و 6: 147، مجمع الزوائد 9: 167، مشکل الآثار 1: 335، ابنعساکر 5: 1: 16 ب از واثله، و تفسیر طبری 22: 6، تفسیر ابنکثیر 3: 483 و در المنثور 5: 198 از ام سلمه و نیز سنن بیقهی 2: 152، مسند احمد 4: 170.
[27] ابوسعید خدری خزرجی نامش سعد بن مالک انصاری است. وی در جنگ خندق و سایر غزوات بعد از آن شرکت داشت و بعد از سال 60 و یا 70 در مدینه جهان را وداع گفت. شرح حالش در اسدالغابة 2: 289 ذکر شده است. و از سند دیگری برمیآید که ابوسعید این حدیث را بلاواسطه از خود ام سلمه نقل کرده است.
[28] درّالمنثور 5: 198.
[29] سنن بیهقی 2: 150، تفسیر ابنکثیر 3: 483، درّالمنثور 5: 198، مستدرک حاکم 2: 416، تاریخ بغداد 1269، مشکل الآثار 1: 334، جامع الاصول 10: 100، تفسیر ثعالبی 3: 228، تیسیر الوصول 3: 297، تاریخ ابنعساکر 13 5: 1 أ ب و 16 أ.
[30] مستدرک حاکم 2: 416.
[31] صحیح ترمذی 248: 13 و 249، تهذیب التهذیب 297:2، الریاض النضرة 248:2، تاریخ ابنعساکر 14:1:5 ب.
[32] مسند احمد 292:6.
[33] مسند احمد 323:6.
[34] مستدرک حاکم 416:2.
[35] درّالمنثور 198:5، مشکل الآثار 233:1، تیسیر الوصول 297:3، جامع الاصول 100:10.
[36] تاریخ ابنعساکر 15:1:5 ب.
[37] تفسیر طبری 7:22.
[38] تفسیر طبری 7:22.
[39] مفردات راغب، مادهی «رود» و «رجس».
[40] تفسیر ثعالبی 228:3.
[41] عبداللَّه بن عباس پسر عموی حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم است که در سال سوم قبل از هجرت متولد شد و در سال 86 در طائف درگذشت. برای اطلاع از حالاتش اسدالغابة.
[42] درّالمنثور 199:5.
[43] ابوالقاسم یا ابومحمد ضحاک بن مزاحم هلالی، ابنحجر در تهذیب التهذیب گفته: وی در نقل حدیث راستگو است و اخبار زیادی را به طور ارسال (بدون ذکر سند) نقل کرده است. ضحاک از طبقهی پنجم به شمار رفته و بعد از سال 100 درگذشته است.
[44] درّ المنثور 199:5.
[45] مشکل الآثار 332:1.
[46] زید بن ارقم انصاری خزرجی است که حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم برای صغر سنش نپذیرفت وی در جنگ احد شرکت کند و لیکن در سایر غزوات در رکاب آن حضرت حاضر بود. وی در جنگ صفین از یاران علی علیهالسلام بود، و بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام در کوفه درگذشت. شرح حالش در اسدالغابة 99:2 ذکر شده است.
[47] مجمع الزوائد 165:9. تاریخ ابنعساکر 16:1:5 أ.
[48] قتاده نام چهار نفر میباشد: سدوسی، رهاوی، قیسی، انصاری، و همهی آنها ثقه هستند (و معلوم نیست در اینجا کدام یک از آنها میباشند). برای شرح حال آنها تهذیب التهذیب.
[49] تفسیر طبری 5:22، درالمنثور 199:5.
[50] تفسیر طبری 5:22.
[51] ابوبرزهی اسلمی را از اصحاب به شمار آوردهاند، و در سال 60 یا 64 در کوفه درگذشته است. شرح حال او در اسدالغابة 164:5 آمده.
[52] مجمع الزوائد 169:9. و شاید هفده ماه غلط نسخه برداران بوده و هفت ماه درست باشد.
[53] درالمنثور 199:5.
[54] انس بن مالک انصاری خزرجی، روایت شده که وی مدت ده سال خدمتکار حضرت رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم بوده است. وی در بصره بعد از سال 90 در گذشت. برای شرح حال او اسدالغابة.
[55] مستدرک حاکم 158:3، اسدالغابة 521:5، مسند احمد 258:3، تفسیر طبری 5:22، تفسیر ابنکثیر 483:3، درالمنثور 199:5، مسند طیالسی 274:8 (یک ماه)، صحیح ترمذی 85:12، کنز العمال 103:7، جامع الاصول 101:10 حدیث 6691، تیسیر الوصول 297:3.
[56] ابوالحمراء، غلام رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم است. گویند: نامش هلال بن حارث یا هلال بن ظفر بوده. اسدالغابة 174:5، تهذیب 78:12.
[57] استیعاب 598:2 و 637:5، تفسیر طبری و ابنکثیر و درالمنثور در ذیل آیه، اسدالغابة 174:5، مجع الزوائد 121:9 و 168، مشکل الآثار 338:1.
[58] مجمع الزوائد 169:9، درالمنثور 199:5.
[59] مستدرک حاکم 172:3
[60] مجمع الزوائد 172:9، تفسیر ابنکثیر 486:3.
[61] مشکل الآثار 336:1.
[62] شهر بن حوشب اشعری شامی در نقل حدیث راستگو و از طبقهی سوم به شمار است و حدیث او را در صحاح نقل کردهاند. وی در سال 112 درگذشت. (تقریب التهذیب 355:1).
[63] مسند احمد 298:6 (به طور مفصل آورده)، تفسیر طبری 6:22، مشکل الآثار 335:1، تاریخ ابنعساکر 14 1:5 ا.
[64] خصائص نسائی:4.
[65] تفسیر طبری 7:22، تفسیر ابنکثیر 485:3، مستدرک حاکم 147:3، مشکل الآثار 336:1.
[66] تاریخ طبری 31:5.
[67] عمرو بن میمون از ثقاب تابعین به شمار است. حدیث او را در صحاح آوردهاند. او در سال 74 در کوفه درگذشت. (تقریب التهذیب 80:2).
[68] جامه تکان دادن در آن وقت دلیل بر بیزاری از آنچه واقع شده، بوده است. و چون آن نه نفر به امام ناسزا میگفتند ابنعباس چنین کرده است. (عطاردی)
[69] مسند احمد، چاپ اول، 331:1 و چاپ دوم 3062:5، خصائص نسائی:11، الریاض النضرة 269:2، مجمع الزوائد 119:9.
[70] ابوعمار شداد بن عبداللَّه القرشی دمشقی از ثقاب طبقهی چهارم است و حدیث او در صحاح موجود است. (تقریب التهذیب 347:1).
[71] مشکل الآثار 346:1، تفسیر طبری 6:22، مسند احمد 107:4 (و کلمهی دشنام را در هر دو مورد حذف کرده است)، مجمع الزوائد 167:9، مستدرک حاکم 416:2 و 147:3، سنن بیهقی 152:2، تفسیر ابنکثیر 484:3، تاریخ ابنعساکر 1:5:16 ا.
[72] اسدالغابة 20:2 در شرح حال امام حسن علیهالسلام.
[73] تفسیر طبری 7:22، تفسیر ابنکثیر 486:3، در المنثور 199:5.
[74] شوری.
[75] اسراء.
[76] انفال.
[77] مقتل خوارزمی 2: 61. احادیث دیگری نیز در این باب روایت شده و ما از نقل آنها خودداری کردیم همچون روایتی که در این خصوص در شرح حال عطیه در اسدالغابة 413:3 و در اصابه 479:3 و تاریخ بغداد 278:10 آمده است و روایت حکیم بن سعید در تفسیر طبری 5:22 و روایات دیگری که در مسند احمد 304:6 و اسدالغابة 12:2 و 29:4 و مجمع الزوائد 206:9 و 207 و ذخائر العقبی:21 و استیعاب 460:2 و تاریخ ابنعساکر 16-13:1:5 نقل شده است.
[78] به توضیح صفحهی 42 توجه شود.
[79] نحل.
[80] تفسیر فرات:112، مجمع البیان 356:8، بحارالانوار 213:35.
[81] تفسیر فرات: 26، بحارالانوار 35:215.
[82] تفسیر فرات: 124، بحارالانوار 35:215.
[83] اختلاف در جای نشستن آنان، ناشی از تعدد این حادثه یا ضعف حافظهی راوی از امّسلمه است. (م)
[84] امالی شیخ طوسی 270:1، بحارالانوار 209:35.
[85] امالی شیخ طوسی 235:1، بحارالانوار 208:35.
[86] کنز جامع الفوائد:203 و 204، بحارالانوار 25: 213. و در غیر این روایت ذکری از حریره (حلوا) نیست.
[87] فضائل ابنشاذان: 99، بحارالانوار 212:35 و 213.
[88] بحارالانوار 208:35.
[89] بحارالانوار 206:35.
[90] تفسیر فرات:122، بحارالانوار 35: 208.
[91] تفسیر فرات:123 و 124، بحارالانوار 214:35، امالی طوسی 257:1، کشف الحق، علامهی حلی 88:1، العمده، ابنبطریق:23-16.
[92] امالی مفید: 188، امالی طوسی: 55، بحارالانوار 208:35.
[93] طه.
[94] کنز جامع الفوائد:161 و 162 و 168، بحارالانوار 220:25.
[95] تفسیر قمی:530. و این سخن از امام باقر علیهالسلام نیز روایت شده است بحارالانوار 212:25، مجمع البیان 37:7.
[96] بحار الانوار 35: 207 (به طور تخلیص آوردیم).
[97] بحارالانوار 212:25.
[98] بحار الانوار 36:37، و نیز تفسیر فرات:126، و تفسیر فخر رازی (از اهلسنت) ذیل همین آیه.
[99] کنز جامع الفوائد: 236، بحارالانوار 214-213:25.
[100] بحارالانوار 214:25 و 361:43، و کنز جامع الفوائد:236 و 238.
[101] بحارالانوار 10: 141، امالی شیخ طوسی جزء 10، ص 14.
[102] تفسیر فرات: 126، خصال صدوق، باب هفتگانه، حدیث 113، کنز جامع الفوائد: 237، بحارالانوار 214:25 و 35: 209 از امالی صدوق و نیز در ص 219.
[103] امالی صدوق، مجلس 31، حدیث 3؛ احتجاج طبرسی: 157، بحارالانوار 156:45 و 166 از لهوف سید بن طاووس.
[104] بحارالانوار 207:35 به نقل از تفسیر قمی.